چند روز پیش خدا توفیقی داد و با یکی از خوبای خدا هم کلام شدم . خیلی با هم صحبت کردیم و از همه چیز برام گفت ، انقلاب ، جنگ ، بعد از جنگ ، اسارت و امروز. از بچه های دیروز و اخلاص و صفاشون ،از اون همه پاکی و خلوص .
یه خاطره تعریف کرد که خیلی جالب بود برام . می گفت : توی روزهای اسارت ،در یه مقطع زمانی به بچه ها خیلی فشار وارد شده بود ، تبلیغات منافقین برا جذب اونا به سمت خودشون خیلی آزار دهنده بود ووو .... .
یه شب یکی از بچه ها همرزم شهیدش رو خواب دیده بود و از اون گلایه کرده بود که شما رفتید و به راحتی شهید شدید و ما رو تنها گذاشتید خودتون
اونجا راحتید و اصلا به فکر ما نیستید که بدونید ما اینجا چی می کشیم . خلاصه کلی گلایه و حرف ،شهید در جواب تاملی کرده بود و گفته بود :
قیامت سخته ، سخته ، سخته .
این رو اینجا اوردم که همه مون یادمون باشه ، امروزمون رو مدیون دیروز چه کسانی هستیم ....