سفارش تبلیغ
صبا ویژن


 RSS  | Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 92707 | بازدیدهای امروز: 3| بازدیدهای دیروز: 11
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
پیوندهای روزانه
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان



















اشتراک
 
موسیقی وبلاگ

یاهو


آهای خدای خوب و مهر بون

منو که خوب میشناسی ، مشتری همیشگیت ، یادت میاد ، گذشته ها رو میگم ، همیشه ازت درد میخواستم ، امشب با این خط کودکانه برات می نویسم تنها بخاطر اینکه می خوام کودکانه باهات حرف بزنم ، دوست دارم تو همون خدای روزهای کودکیم باشی و من همون کودکی که به هیچ کس و هیچ چیز دل نمی بست جز تو ، ....

امشب نیامدم مثل اون روزها ازت چیز بخوام ، یادته ، یه روز دوچرخه میخواستم ، یه روز شلوار ، یه روز .....

نمی دونم ، هی که بزرگتر و بزرگتر شدم ازت همیشه خواستم و تو با کرامت بی انتهات دادی و من با رذالت بی منتها م گرفتم و نمک نشناسی کردم .

میدونم که دوست داری بندت باهات حرف بزنه و تنها درد و دل با تو ارومش کنه ، اما ، اما ، این رو نمی دونم ، واقعا نمی دونم و کاش تو ، تو خدای مهربون و خوب بهم یاد میدادی که چطور از تو خجالت نکشم و بیام مثل بچه های پر روئی که توی امتحان تجدید شدن و باز هم میان و جلو پدر و مادر و استاد شون انگار نه انگار که اونا این امتحان رو قبول نشدن با کمال وقاهت تمام زحمات اونا رو نادیده می گیرن .....

خدایا ، یادته چقدر با هم دوست بودیم ، یادته چقدر تو دلم برای تو جا بود ، یادته ، یادته ، یادته ...

خدایا ، دیگه یادم رفته اونقدر با هم رفیق بودیم که تنها تو می تونستی تحمل تمام اون چیزهائی که تحملش غیر ممکن بود رو برام ممکن کنی ، ای کجان اون روزا ، کجان ، کجان ، یکی منو به اون روزا ببره . هست کسی ؟؟؟؟؟؟؟

خدایا ، چرا از حرف زدن باهات خسته میشم ، چی شد اون حسین اون روزا ؟ ، کجاست؟ ، چی شد اون روزا ؟

امتحان دور شدن از تو ، بد امتحانیه ، بد ، بد ، بد ... تو رو به جان زهرا منو اینجوری امتحان نکن ، نکن ، نکن ....

امشب منم و تو و یه فضای ساکت و آروم ، که تنها تق تق صدای صفحه کلید این دستگاه این خلوت عاشقانه رو بهم میزنه ، اما ....

ولش کن ، خودت خوب می دونی که تو چه لجن زاری فرو رفتم ، خودت خوب می دونی که از اون دل ساده و بی ریا خبری نیست و میدونم هم میدونی این آدم این روحیات رو دوست نداره ، اما این رو نمی دونم که تو ، تو به این خوبی چرا نمی دی به من اینها رو ؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایا ، ازت پول و ثروت و شهرت و مقام و.... که نمی خوام ، به ذات مقدس و وحدانیتت قسم که اگه حتی توی تمام سختیهای دنیا غرق باشم جرات این رو ندارم که از تو چیزی بخوام ، مگه من کیم ؟ مگه تو به این خوبی برا من بد میخوای ؟ وای بر من اگه اینجور فکر کنم ، وای بر من ، وای بر من .

اماخدایاتنها دعای منو بپذیر میخوام مثل همیشه که به من لطف و کرم و عنایت داشتی این بار هم داشته باشی ، میخوام دوباره طعم شیرین و عسلی بندگی رو بهم بچشونی ، من میخوام بنده ات باشم و بند بند وجودم در بند تو باشه ، همین رو بهم بده ، همین فقط همین ...........




          (دوشنبه 88/5/19 :: ساعت 1:7 صبح)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ